پریخان در كتب قدیمی
در یكی از كتب بسیار قدیمی نوشته شده است كه دهستان مشكین باختری ۶۶ ده دارد كه كوچكترین آن دهستان حصار نام دارد با ۱۶ نفر جمعیت و ۴ خانوار و بزرگترین آبادیش پریخانلو نام دارد با ۲۰۹۹ نفر جمعیت و ۳۹۸ خانوار. فاصله ی چندانی با مشگین ندارد و پیاده می شود رفت و برگشت و مشهور است به دیه diya محصولات سر درختی اش معروف است و كارهای دست بافتنی اش : گلیم و جاجیم و خورجین است و چغندرش معروف است و آبش به گوارایی مشهور است و چشمه ای دارد به نام آزاد خان بولاغی كه آب آن فراوان است و در تمام اطراف مشهور و در روزهای سخت زمستانی كه آب خود خیاو یعنی “نقی بولاغی” زیر یخبندان می ماند ،خركچی ها از این چشمه برای مردم خیاو آب می برند و در اینجا دو خانواده شاهسون ساكن اند یكی در زمان كشتار ۱۳۲۷ و ساكن شده دیگری از جلودار لوهاست كه سكنی گزیده و و سال گذشته بعد از مرگ زنش دوباره برگشته و رفته پیش طایفه.
حضرت آیت الله میرزا قاسم پریخانی
حضرت آیت الله میرزا قاسم پریخانی از فقها و حكمای بزرگ قرن اخیر در سال ۱۲۵۰در روستای پریخان از توابع مشگین شهر در خانواده ای كشاورز متولد شد.نام پدرش عزیز بود و نزد علمای بزرگ آذربایجان صرف و نحو و حكمت آموخت سپس برای ادامه تحصیل و تكمیل علوم خود به به نجف اشرف مسافرت كردند و سالهای سال در جوار حرم مولای متقیان به آموختن علوم و ساختن شخصیت خود پرداخت. معروف است كه هنگام عزیمت ایشان به زادگاه خود “پریخان”یكی از علمای بزرگ نجف فرموده بود ؛پریخانی همه ی علوم نجف را با خود برد. ایشان پس از وصول به مقامات عالیه علم و اخذ اجتهاد با كسب اجازه از علمای بزرگ و مراجع عظام به مشگین شهر و پریخان مراجعت نموده و به ارشاد مردم منطقه همت نموده است، از جمله علمایی بوده كه مردم منطقه در حد زیادی به او اعتماد و وثوق داشته اند بسیاری از روحانیون امروز منطقه در مكتب ایشان تلمذ نموده و خوشه ها چیده اند از جمله مصاحبان این دانشمند بزرگ میرزا ولی قدسی نصرآبادی و از فارغ التحصیلان دارالفنون كه او را بخاطر اندیشه های جدیدی كه داشته با لقب ناشایست “بابی” خطاب می كرده اند اما در عین حال حضرت آیت الله پریخانی همواره ایشان را به میل و رغبت و تكریم و تحسین به خدمت می پذیرفته است ، حتی معروف استكه مراسم تغسیل و تدفین ایشان را خودش انجام داده است.مرحوم ملا یوسف از روحانیون منطقه نقل كرده است : روزی سه چهار نفر از كشاورزان پریخانی را دیدم كه هنگام آبیاری مزارع از فلسفه اشراق بحث می كردند و این از تاثیر انفاس قدسیه میرزا قاسم پریخانی بوده است . فرزند ارشد ایشان میرزا ستار نیز از روحانیون با سواد و شوخ طبعی بوده كه سخنان نغز و پر مغز ایشان هنوز هم بر زبانها جاری است.
از وصایای ان عالم ربانی و روحانی بزرگ این بوده “اگر می خواهید در مسجد خدمتی بكنید،كفش جمع كنید و استكان خالی جمع كنید و اگر می خواهید سروری بكنید ،استكان پر از چایی پخش كنید”.
وفات آن عالم ربانی پس از یك عمر تعلیم و تعلم در سال ۱۳۲۴ و در روستای پریخان اتفاق افتاد و روح پاكش به ملكوت اعلی پر كشید .
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
دكتر یعقوب امینی پریخانی:
ایشان در سال ۱۳۵۲ در قریه پریخان و” در محله قلعه پریخان” و در یك خانواده مذهبی ” دیده به جهان گشود و دوران كودكی را در همان مكان سپری نمودند وابتدایی را در مدرسه شهید مالك محمدی پریخان به پایان رساندند به لحاظ اینكه در دوران وی در روستا مدرسه راهنمایی نبود به ناچار راهنمایی را در مشگین شهر خواندند . از همان اوان نوجوانی و جوانی فردی ساعی و كوشا بودند حتی از تعطیلات سه ماهه تابستان خود هم گذشته و اوقات خود را با كار در پایتخت می گذراند وی بسیار باهوش و اجتماعی بودند و فردی درسخوان و مودب نیز بودند یادم نمی یاد از ایشان كسی فحش و یا حرف ناسزایی شنیده باشد . دوران دبیرستان را به تحصیل در رشته علوم تجربی ادامه دادند و بعد از كسب دیپلم علوم تجربی در سال ۱۳۷۱ موفق به قبولی از رشته دبیری علوم تجربی گردیدند و در تبریز كاردانی خود را گرفتند و ایشان حتی در تربیت معلم هم زمان تحصیل به خاطر مدرك كاردانی ، دست از مطالعه بر نمی كشیدند و شبها تا ساعت ۳ شب مطالعه نموده و ساعت ۶ صبح هم به نماز بلند می شدند و روزها را هم در كلاس درس استاد حاضر می شده اند وبا این احوال ، لحظه ای احساس خستگی نمی كرده اند.
و بعد فارغ التحصیلی به شغل مقدس معلمی مشغول شدند و منطقه خدمت ایشان منطقه گرمی مغان بود كه برای تدریس انگوت را برگزیدند . ایشان در سال۱۳۷۴ با اختلاف یك نفر از رشته پزشكی اردبیل مردود شدند و سرانجام در سال ۱۳۷۵ و كنكور همان سال با كسب رتبه ی افتخاری از پزشكی اردبیل قبول شدند و بعلت عدم موافقت اداره آموزش و پرورش منطقه خدمتی شان با تاخیر وارد كلاس درس پزشكی شدند و جالب اینكه از همه دوستانش زودتر هم فارغ التحصیل شد و منطقه طبابت خود را سالیان سال منطقه انگوت برگزیدند در سالهای اخیر وارد مشگین شهر شد و مطب پزشكی باز كرده و در كلینیك فرهنگیان هم خدمت می نمودند هوش سرشار ایشان و قدرت تشخیص قوی كه وی داشت بسیاری از بیماران را مشتری دایم خود نموده بود حتی یكی از بیمارانش از بیمارستان قلب تهران فرار كرده و مراجعت می نمایند به خدمت دكتر و ابراز می دارند كه دكتر جان شما باید مرا عمل قلب بكنید دكتر در نهایت تحیر می فرمایند كه عزیز شما باید به تهران برگردی و آنجا بوسیله امكانات بیمارستان و …. باید عمل بشی و بیمار خود را وادار به برگشت می كنند الان هم انگوتیها خیلی دكتر را دوست دارند و در سال۸۷ كه دكتر امینی خود را برای سال بعدش و كنكور تخصصی سال بعد آماده می كرد در همان سال علیرغم انتظارش از دوره تخصصی قبول شد و الان دوسال هست كه دوره تخصصی را می گذرانند. بیمارستان كودكان تبریز در حال حاضر پذیرای وجود نازنین ایشان هست اساتید همان دانشكده بر نبوغ و استعداد دكتر جوانمان هر روز می بالند و مباهات می كنند . ان شاءالله بعد یكسال دیگر پریخان ولد با غیرت و افتخار آفرینش را به آغوش خواهد كشید تحت نام دكتر یعقوب امینی پریخانی پزشك متخصص كودكان و نوزادان .
میرزا قاسم پریخانی
در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ ه.ش برابر با ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ ه.ق فرمان مشروطیت از طرف مظفرالدین شاه قاجار صادر شد. نسیم نهضت مشروطیت قبل از پیروزی آن در خیاو نیز وزیدن گرفته بود و هواداران وفادار نهضت مشروطیت در این منطقه فعال بودند . ستارخان سردار ملی آذربایجان برای بیداری و جمع کردن یاران برای اجرای مشروطیت به تمام شهرهای آذربایجان و از جمله خیاو آمد و عدهای را در این منطقه مسئول کارهای نهضت کرد. ولی طولی نکشید که محمدعلی شاه قاجار پس از ویران کردن مجلس در تهران درصدد سرکوب مشروطه خواهان شهرهای آذربایجان از جمله تبریز برآمد، چرا که این شهر از کانونهای انقلاب به شمار میرفت. این ماموریت بر عهده گروهی از نیروهای دولتی و کسانی که در شهرها با مشروطیت مخالف بودند گذاشته شد. رحیم خان از طایفه قوجابیگلو فرماندهی نیروهای دولتی را به عهده میگیرد ودر وهله نخست در خیاو (مشکین شهر) ملا اماموردی خیاوی را که یکی از مبارزان راه مشروطیت ایران در خیاو بود دستگیر میکند. ناگفته نماند که نمیتوان نقش میرزا قاسم پریخانی که از هواداران نهضت مشروطیت بود در حمایت از ملا اماموردی نادیده گرفت وی ملا اماموردی را چند روز در خانهی خودش واقع در روستای پریخان (دیه) نگه میدارد تا اینکه ملا اماموردی برای جلوگیری از اذیت و آزار خانوادهی خودش بدست نیروهای رحیمخان تصمیم به تسلیم شدن گرفته و خانهی میرزا قاسم پریخانی را ترک میکند. ملا اماموردی سه روز تمام در قلعه منظمالملک خیاو زندانی میشود، وقتی مردم از این موضوع خبردار میشوند او را شبانه به اردبیل میبرند و حاکم اردبیل امیر معزز گروسی مدت دو روز او را زنده نگه میدارد بعد او را در «نارین قلعه» اردبیل به دار میکشد، مردم اردبیل خبردار شده جسد را گریه کنان به امامزاده صالح میبرند و به خاکش میسپارند، وقتی که این خبر به گوش مردم تبریز میرسد به خیابانها ریخته، عزای عمومی اعلام میکنند. رحیمخان بعد از سرکوب مشروطهچیان خیاو، روانه تبریز میشود و به گمان خود که با یک حمله- همانند آنچه که درتهران اتفاق افتاد( در به توپ بستن مجلس )- میتواند انقلابیون تبریز را به تسلیم وا دارد. در ظاهر نیز چنین به نظر میرسید، زیرا همه شرایط به نفع دولتیان بود. ولی کسانی که از تهدل طرفدار مشروطیت و آزادی بودند میبایست سختیهای فراوانی را تحمل کنند و برای دستیابی به آرمانهای خود تا پای جان بایستند. قوای دولتی بدلیل برخورداری از نیروها و تجهیزات فراوان، توانستند در مدت یک ماه نخست جنگ، شکستهای سختی بر مجاهدان وارد آورند و بیشتر قسمتهای شهر را تصرف کنند ولی با مقاومت دلیرانه ستارخان و یارانش سرانجام شکست محمدعلی شاه را فراهم ساختند و رحیم خان نیز بعد از شکست همراه با اطرافیانش به زادگاه خود یعنی روستای احمد بیگلو در مشکین- شهر برمیگردد و با پیروزی مشروطه خواهان در تهران و شکست محمدعلی شاه، وی نیز در جنگی با مشروطه خواهان در حوالی ایلانلی داغ مشکینشهر در «وراوی» کشته میشود. چون رحیمخان بسیاری از مشروطهچیان منطقه خیاو را به هلاکت رسانده بود طرفدارانش جسد او را به روستای احمد بیگلو منتقل میکنند و برای جلوگیری از بیرون آورده شدن جسد از قبر، آنرا در داخل مسجد امام حسن روستای احمد بیگلو دفن میکنند امیر معزز گروسی وقتی از پیروزی مشروطه چیان در کار مجلس خبردار میشود از شهر میگریزد. قتل ملا امام وردی خیاوی در تابستان ۱۲۸۷شمسی اتفاق افتاد. در سال ۱۳۰۴/۱۳۰۵ ه ش رضاخان کردهای کردستان و آذربایجان غربی را بنا به دلایل سیاسی بصورت دستهجمعی همراه با احشامشان به منطقه خیاو تبعید میکند. اینان در روستاهای مشکین شهر از جمله اور، قرهباغلار، لاهورد و…اسکان داده میشوند. جالب اینجاست که علیرغم غریبه بودن این افراد مردم روستاها با آنها مانند برادران خودشان رفتار میکنندو حتی به آنها خانه و کاشانه نیز میدهند. اینان حدود ۱۰ سال در این مناطق زندگی وبعدها بدلیل اوضاع نامناسب سیاسی ایران در بحبوحه و آغاز جنگ جهانی به شهرها و روستاهای خود برگشتند.
محلات روستای پریخان
روستای پریخان دارای چهار محلات است.
۱: محله آشاغی باش
۲: محله یوخاری باش
۳: محله قلعه
۴: محله دره ( سرچشمه – شبان دره سی )
مساجد روستای پریخان
روستای پریخان دارای چهار مسجد در چهار محله است
۱: مسجد صاحب الزمان ( مسجد جامع )
۲: مسجد صاحب ا لزمان (عج) محله آشاغی باش
۳: مسجد امام زمان (عج) محله سرچشمه دره
۴: مسجد محمد رسول الله (ص) محله شبان دره سی
منبع: سیری در ایران