روستای ابوذرآباد
روستای ابوذرآباد
روستای ابوذرآباد در ۳۰ کیلومتری جنوب شهرستان فسا واقع شده است و جزء بخش شیب کوه می باشد. روستا هم اکنون ....


موقعیت روستای ابوذرآباد روی نقشه آب و هوای فسا
  • توضیحات
  • نظرات کاربران
  • ارسال نظر

روستای ابوذرآباد در ۳۰ کیلومتری جنوب شهرستان فسا واقع شده است و جزء بخش شیب کوه می باشد. روستا هم اکنون با نام رسمی ابوذرآباد شناخته می شود . ولی زمزمه هایی مبنی بر ادغام آن با دو روستای میانده و نصیرآباد كه در شمال و جنوب روستا واقع شده اند به گوش می رسد و امكان تغییر نام این روستا وجود دارد.

ابوذر آباد در یك نگاه

حدود۴۰ سال پیش مردم عشایرطایفه سدهی شیری ایل خمسه بعد از نا مهربانی های كه از دولت های مختلف حاكم بر ایران دیدند ، و پس از پشت سر گذاشتن خوشكسالی های فراوان و از دست دادن قسمت عظیمی از دارای خود كه همان دام (بز ، گوسفند ، شتر )و طیور(مرغ محلی ، بوقلومون) بود و می دیدند كه با كوچ نشینی اوضاع از این هم بد تر می شود و با تشویق دیگر اقوام و ایلهای دیگر كه سابق بر این یك جا نشین شده بودند ، تصمیم به ساكن شدن گرفتند. البته این اتفاق به یك باره صورت نپذیرفت و به تدریج به وقوع پیوست به طوری كه هنوز هم تعدادی از مردم این قبیله در حال كوچ نشینی و دامپروری (البته نه به شكل قدیم) هستند .

عشایر كه تصمیم خود را گرفته بودند به دنبال مكان مناسبی برای زندگی یك جا نشینی بودند كه فاكتور های لازم را نیز برای آنها داشته باشد ، آنان به جایی نیاز داشتند كه بتوانند همچنان مانند گذشته به پرورش دام و طیور خود ادامه دهند چرا كه آنها فن و حرفه ی دیگری نداشتند تا با آن امرار معاش كنند . به همین منظور عده ای از آنها در دامنه های كوه ……. در منطقه قاسم آباد نرسیده به روستای بیدزرد كنونی ، عده ی دیگر در زاهدان (زاهدشهر كنونی) و مابقی در زمین های ما بین دو روستای میانده و نصیرآباد که ملک شخصی خودشان بود ، ساكن شدند . (صاحبان اصلی این زمین ها حاج درویشعای و حاجی نادعلی بوده اند )و آنجا را بنا به دلایلی كه در قسمت دیكر توضیح خواهم داد ابوذرآباد نامیدند. و خانواده های عشایر یكی پس از دیگری در این منطقه ساكن شدند . عشایری كه ابوذرآباد را برای سكونت انتخاب كرده بودند بنا بر شواهد بهترین جا را پیدا كرده بودند چون به گفته ریش سفیدان بدلیل باز بودن اطراف ابوذرآباد آنها به راحتی قادر به دامداری بودند و از این حیث مشكلی وجود نداشت. و نیز به دلیل نزدیكی به روستاهای نصیرآباد و میانده می توانستند مایحتاج زندگی روستایی را از آنها تامین كنند و نیز محصولات دامی خود را به آنان عرضه كنند. خلاصه این چند دلیل آنها را متقاعد كرده بود كه اینجا ساكن شوند، غافل از اینكه زندگی روستایی رو به توسعه است و نیاز به جا و زمین بیشتری دارد . از طرفی دو كوره ی آجرپزی که در ضلع شرقی روستا واقع شده بود به تدریج گسترش یافت ، طوری که نزدیک به ۳۰ کارگاه کوره آجرپزی شکل گرفت و با پیشروفت صنعتی متحول شدند و در یك چشم به هم زدن تمامی ارازی شرق روستا تبدیل به كوره شد. درسمت غرب روستا نیز ارازی خشك و خالی كه محل چرا و عبور دام ها بود یك سره كشت و زراع شد . در شمال روستای میانده در فاصله ۷۰۰ متری كه آن هم با كوره های آجرپزی پر شده بود وجود داشت و در جنوب روستای نصیر آباد با فاصله كمتر از۳۰۰-۴۰۰ متر واقع شده بود ، این مانع پیشرفت و گسترش روستای نوپای ابوذرآباد شده بود و به همین دلیل مردم راه شهر را در پیش گرفته و چند سالی است كه جمعیت روستا رو به كاهش گذاشته و پیشرفتی دیده نمی شود .

دین و مذهب

روستاییان همگی به دین اسلام و مذهب شعیه هستند و در اعتقادات و پایبندی خود به دین از مناطق شهر نشین برتری دارند. از زمان های بسیار دور مردم روستا درمنطقه به عشق و علاقه به دین شهرت داشته اند. از نظر اعتقادات مردم بسیار پایبند بوده اند و در رفع هر مشكل به امامان متوسل شده و نذورات را در بین همسایگان تقسیم می كنند .


نذورات

مردم روستا در هنگام حاجت و جهت رفع مشكل نذورات خود را یا به صورت نقدی یا به صورت دادن غذا بین فقرا تقسیم می كنند. از جمله ساده ترین نذورات مردم نذر مشكل گشا می باشد كه بعد از گرفتن حاجت مقدار ۲ یا ۳ كیلو مشكل گشا می گیرند و با خواندن دعا به آن در بین مردم تقسیم می كنند. بعضی از دیگر نذورات مانند (شله زرد) است كه بیشتر بوسیله زنان در خانه پخته می شود و در بین مردم تقسیم می كنند شله زرد بیشتر در ایام ماه رمضان و ایام فاطمیه پخته می شود هم چنین دادن سفره های غذا و نذری در ایام محرم و صفر و هم چنین ۲۱ ماه مبارك رمضان مرسوم است كه وزنجیر زنان و سینه زنان به خانه آن ها می روند و غذا می خورند. نذورات مردم به صورت نقدی نیز ممكن است در كمك به امامزاده ها یا مسجد باشد خلاصه همه مردم روستا در دین و مذهب و اعتقادات و نذورات بسیار معتقد و خود را مكلف به انجام آن ها می دانند.

اعتقادات و عزاداری عاشورا

كهله حضرت عباس (ع)

در گذشته و حال مردم روستا اعتقاد باطنی زیادی به ائمه اطهار داشتند و همگی مردم شیعه دوازده امامی هستند در گذشته چون مردم روستا در جای نمی توانستند اموال خود را به خانه بیاورند مثلاً خرمن جو یا گندم یا اشیاء دیگر در كنار آن چند سنگ روی هم قرار می دادند و با خودزمزمه می كردند: كه این شئ را به تو سپردیم یا حضرت عباس در این صورت دیگر آن شئ یا اموال در امان بوده

است و دزدان و دیگران به آن دست نمی زده اند. در سوگند اكثراً مردم نیز نام حضرت عباس را به زبان می آوردند

خفتك یا خفتوك

كه همان كابوس است و هنگام خواب در مواردی كه روبه آسمان انسان به خواب می برد باعث سنگینی اختناق می شود آن ها معتقدند با بسم الله گفتن وصلوات ازشراین موجود نامرئی خلاص می شوند


پیرلته(لته = تكه پارچه)

كه زنان در بیابان می روند وهركجادرخت كناروجودداشته باشدبابستن تكه پارچه به آن معتقداندكه حاجتشان برآورده می شودبه همین دلیل هركجادرخت كنار وجود داردسرتاپاپرازتكه پارچه رنگارنگ است.یادرفصل بهارباگره زدن علف ها به یكدیگرمعتقد بودند كه بخت دخترانشان باز خواهد شد وبه زودی شوهر خواهند كرد

باورها

مثلا مردم روستا معتقدند هرگاه كسی عازم رفتن به جای است اگركسی عطسه كند نشانه صبر است و چند دقیقه از رفتن باید از رفتن متوقف شد.روز۱۳ یا عدد سیزده وروزسه شنبه را نیز نحس می دانند و عروسی نمیكنند و می گویند شنبه كار، شنبه بار، شنبه عروس به حجله نیار. مردم معتقدند بعضی از مردم چشم زخم دارند و اشخاص خوش قیافه را چشم می كنند و تا جایی كه امكان دارد خود را از نظر آنها خارج می كنند یا ۷ الله اكبر می گویند . معتقدند وقتی انسان ناخن خود را گرفت باید آن را زیر خاك كند تا مورد استفاده مرغان قرار نگیرد معتقدند كسی كه ماری می كشد باید آن خاك كند چون مار می گوید‹‹ مرد مرا كشت ، نامرد مرا گور نكرد›› همچنین معتقدند كه شب نباید چیزی سفیدی را از خانه خارج كرد و باید یك برگ درخت برآن گذاشت وبعد بیرون برد

عزاداری مذهبی

مردم روستا در ایام محرم به زنجیر زنی و سینه زنی می پردازندكه این مراسم ها شب ها شروع می شودوتاساعت۱۰یا۱۱ادامه داردوافرادخوش صدا به نوحه سرای می پردازند مدت ۱۰روززنجیرزنی می كنند از اول محرم وتا عاشورا و دویا سه شب هم به عنوان شام غریبان عزاداری می كنند كه در تاریكی به زنجیر زنی می پردازند در شب های محرم با چای و شیر از زنجیر زنان پذیرایی می كنندوهم چنین برخی ها سفره می دهند واززنجیر زنان پذیرایی می كنند . درروز عاشورا نیزبه بچه های ۴یا۵ساله لباس سفیدسرتاسرمی پوشندوآنان راكفن پوش كرده اند یاباپای برهنه زنجیر می زننددرایام محرم مردم برسردرخانه خود معمولاً تكه پارچه مشكی می زنند و روز عاشورا تعزیه می گیرند. زنان در هنگام نوحه سرایی مردان به سینه خود می زنند و گریه و شیون می كنند و همگی روسری مشكی به سر می كنند

پیشینه ورزش در روستا

تمامی ساکنان کنونی روستای ابوذر آباد در گذشته (۴۰ سال پیش و قبل از آن) عشایر بوده اند و به دلیل زندگی کوچ نشینی و دامپروری خواه نا خواه فعالیت بدنی داشته اند . کوهنوردی ُ پیاده روی و سوار کاری جزء امور لاینفک زندگی مردم عشایر می باشد .

علاوه بر آن مردم در اوقات فراغت و در مراسم عروسی ها و جشن ها به تفریح و ورزش می پرداختند . از جمله وزرش های که انجام می شد عبارتند از :

الختری : یک بازی گروهی است که بازیکنان به ۲ تیم مساوی ۴-۵ نفره تقسیم شده و با یک پا به صورت لی لی کنان در صورتی که شست یکی از پاها از پشت سر در دست مخالف قرار دارد و بازیکن فقط با یک دست و یک پا به مبارزه با حریف بمی پردازد و او را سرنگون کند و مانع عبور حریف از منطقه مشخصه شود و نیز خود تلاش کند تا از آن محوطه عبور کند و برای تیم خود امتیاز بیاورد .

هفت سنگ – توپ چوغ (توپ و چوب) – چوب بنداز ( که این بازی در هنگام غروب آفتاب و تاریکی انجام می شود –

و مهم تر از همه ترکه بازی :

این بازی و یا درواعق ورزش در هنگام عروسی انجام می شود

ورزش در حال حاضر

متاسفانه در حال حاضر به دلایل گوناگون در این روستا ورزش جایگاه خاصی ندارد . و فقط کودکان و بعضا جوانان هر از گاهی به انجام ورزش می پردازند

روستای ابوذرآباد

منبع: سیری در ایران
نظر شما
کد امنیتی