این روستا در مشرق شهربابك با فاصله ده كیلومتری از ان واقع شده و برای واژه آن دو معنا و تعبیر میتوان یافت : یكی اینكه نام « اشكور » ممكن است در اصل « اشك ور » بوده باشد كه اشك در اصطلاح ساسانی به نامی از بزرگان ان قوم اطلاق میشد و واژه « ور» به معنای قلعه بوده است ؛ یعنی« دژ اشك»یا « ارشك » یا « اشك دژ » تعبیر دیگر آن است كه اشكور یكی از قلاع مشهور اسماعیلیه در رود بار الموت كه پس از فتح قلاع اسماعیلیه به وسیله هلاكو خان و متواری شدن آنان از ان حدود آنطور كه تاریخ نشان میدهد بدین مناطق امده و پس از استقرار در این محل نام قلعه خود را بر آن نهاده اند .
و اما به روایت یكی از ساكنان این روستا به نام « حبیب اله غلامحسین » اشكور از املاك شخصی یكی از میرزاهای قطب آبادی بوده كه شخصی به نام «رضا » از طوائف عرب شیبانی ( كه اسماعیلی مذهب ) و برای نزدیكی به همكیشان خود بدین منطفه مهاجرت كرده و این املاك را از انان خریداری مینماید و چون رضا دارای شش فرزند به نامهای گنجعلی – مهر علی –فتخعلی – گدا علی- محمد و صفر بوده است : امروزه اكثر خانواده های اشكوری از این پسرانند .
از میان آنان گویا صفر علی دارای املاك بیشتری بوده وباغ بزرگ و چاه معروفی نیز در استبرق داشته كه نگارنده بقایای دیوار این باغ بزرگ را كه به نام « باغ صفر علی » معروف بوده دیده ام .
در مورد عرب بودن رضا باید گفت امری بعید است چون در میان ساكنان اشكور كه از فامیل عطا الهی هستند نشانی از آداب و رسوم یا زبان عربی نیست و غیر ممكن است كه انان در این زمان كوتاه زبان و فرهنگ خود را فراموش كرده باشند ولی مهاجرت انان از فارس كه یكی از مراكز اصلی اسماعیلی نشین بوده بعید نمی باشد.
در هر حال مردمان این روستا از طایفه عطا الهی اسماعیلیه می باشند كه از قدیم به شغل كشاورزی و دامپروری روزگار میگذرانده اند و از خصو صیات بارز انان اینكه مردمانی زیرك هستند كه تعارفاتشان معروف است .
از بین مردم این روستا باید به شرح حال « ولی الله عطاالهی» اشاره كرد وگفت وی با اینكه ازسواد و كتابت بهره نداشت اما دارای درایت خاصی بود كه در كمتر كسی میتوان این ویژگی را دید او سالها درسمت كلانتری اسماعیلیه شهربابك و رفع مشكلات آنان فعالیت داشت و منشا خدمات فرهنگی چندی مانند:مدرسه و درمانگاهی در روستای خود شد.
منبع: سیری در ایران