روستای ده زیار
روستای ده زیار
ده زیار: قریه اى است با بیش از ۲۰۰۰نفر سكنه ، واقع در ۴۰ كیلومترى سمت شمال كرمان ، با مشخصات جغرافیایى ....


موقعیت روستای ده زیار روی نقشه آب و هوای کرمان
  • توضیحات
  • نظرات کاربران
  • ارسال نظر

ده زیار: قریه اى است با بیش از ۲۰۰۰نفر سكنه ، واقع در ۴۰ كیلومترى سمت شمال كرمان ، با مشخصات جغرافیایى ۳۷ ۳۰ عرض و ۵۴ ۵۶ طول كلیه سكنه آن شیعه اثنى عشرى بوده و شمار زیادى از اهالى آن نیز از سلسله شریفه سادات عظام هستند.شغل ساکنان آن کشاورزی ودامپروری می باشداراضی کشاورزی مورد استفاده درغرب روستاودر فاصله۵ کیلومتری واکثراپسته می باشد درروستا نیز باغات زیادی با محصولات متعددباغی مانند انار وانجیروسیبوگلابی و…. وجوددارد.

روستا شامل سه محله:

۱-محله پشت قلعه

۲-محله پایین

۳-شهرک نوساز می باشد

بافت ساختمانی روستا ازنوع خانه های خشت وگلی می باشدو خانه هادربین باغها ساخته شده اند. اگرچه دراثرزلزله سال۸۳ کرمان تعدادی ازخانه های قدیمی تخریب وخانه های نوساز جایگزین انها شده اند اما روستا بافت قدیم خودرا تاحدزیادی خفظ کرده است.

روستای ده زیار به علت قرار گرفتن دردامنه کوه دارای آب وهوای بسیار مطبوعی بوده وآسمان آن درشب بسیارزیبا ورویایی می نماید.اینجا درشب های صاف فاصله انسان وپروردگارش به حداقل می رسد.

شهدای روستا: روستای ده زیار۱۰شهید سرو قامت تقدیم اسلام نموده است که باتوجه به جمعیت اند روستا درزمان جنگ تحمیلی ازافتخارات اهالی این روستا می باشد.

اسامی شهدا باادای احترام به محضرشان بهترتیب حروف الفبا عبارتند از:

۱-شهیدگرانقدر علی افضلی

۲-شهیدگرانقدر عباس افضلی

۳-شهیدگرانقدر مهدی پوراسترآبادی

۴-شهیدگرانقدر حسین پوراسترآبادی

۵-شهیدگرانقدر محسن پوردرانی

۶-شهیدگرانقدر علی تیکدری نژاد

۷-شهیدگرانقدر احمددرانی

۸-شهیدگرانقدر غلامحسین صدقی

۹-شهیدگرانقدر جهانگیرصدقی

۱۰-شهیدگرانقدر محمد عرب نژاد

زیارتگاه و سقاخانه ابوالفضل العباس علیه السلام

این زیارتگاه در حال حاضر با مساحتى معادل ۱۵۰۰ متر مربع ، شامل صحن و سرا و رواق مى باشد كه در سمت قبله آن صفه اى قدیمى با دو رواق مجاور و وصل به آن در دو طرف قرار دارد و محل عبادت و زیارتگاه مردم است . در ضلع شمال آن نیز مسجدى قدیمى منسوب به قمر بنى هاشم علیه السلام واقع شده است .در طول سال حدود ۴۰ جلسه بزرگ شامل روضه خوانى و آب و آش ‍ حسینى در این مكان مقدس دایر مى شود. وسط صحن آبخورى مدور گونه قرار دارد كه گنبد زیبایى بر فراز آن نصب است و همگان با نوشیدن از شیرهاى آب از اطراف (آبسردكن ) گنبد كوچك آن ، سیراب و متبرك مى شوند.

سابقه سقاخانه در زمانهاى قدیم

، این مكان حسینیه بوده كه تا حدود ۷۰ سال قبل ساختمانش مشتمل بر دو صفه بوده است : یكى سمت غرب سقاخانه با دو باریكه مجاور و وصل به آن در دو طرف كه هنوز این بنا پابرجاست و محل توجه و عنایت مردم مى باشد. و دیگرى روبروى آن در ضلع شرق گذرگاه با باریكه اى (رواق ) متصل به آن كه آن رواق راه عمومى بوده و هم اكنون آثارى از آن باقى نمانده است . قدیم الایام ، در ماه محرم صفه اول را كه هم اكنون نیز پابرجاست ، مى بستند و سیاهپوش مى كردند و عزادارى و روضه خوانى در آن برگزار مى كردند. در همان ۷۰ سال قبل ، شخصى به نام میرزا جعفر نیت مى كند سقاخانه اى در همین حسینیه ایجاد كند و در پى این نیت ، با شخص دیگر از اهالى به نام استاد حسین بنا وارد عمل مى شود. وقتى كه با جمع دیگرى از اهالى براى آوردن گچ (جهت سفیدكارى رواق حسینیه ) مى روند با تعجب مشاهده مى كنند گچ مورد نیاز آماده و احتیاجى به سوختن گچ نیست (روشى كه در قدیم براى تهیه گچ به كار مى رفته است ). هنگام بنایى و سفید كردن در ارتفاع بالا چوب بست به هم مى ریزد و همگى در خطر قرار مى گیرند، ولى معجزه آسا جان سالم به در مى برند. استاد حسین بنا مجانى كار مى كند و میرزا جعفر هم ضمن كمك به وى قرار مى گذارد هم درب رواق را بسازد و بدهد و هم گوكى اهدا كند (گوكى تشت سفالین بزرگى است كه آن را آب مى كردند و به وسیله شیر آبى كه داشته از آب آن تبركا آب مى نوشیدند) و به قرار خود نیز عمل مى كند. سقاخانه در همین رواق مجاور صفه تعیین مى شود. از آن پس ، هر روز صبح زود میرزا جعفر با مشك آن را آب مى كرده (دو سه مشك آب مى گرفته ) و سپس با تخته اى گرد، روى تشت را مى پوشانده است . با گذشت زمان ، محل آبخورى از داخل رواق به صحن منتقل شده كه شرح آن قبلا گذشت .

جلوى رواق با زنجیرهایى كه به درب آن آویزان است (و در عكس مشاهده مى شود) محل توسل جستن و دخیل بستن است (مشابه پنجره فولاد در صحن حرم امام هشتم علیه السلام ).

درروایتی دیگر به نقل از سالخوردگان روستا:

میرزا جعفر پوراسترآبادی که نابینا بوده است نذر میکندتاشفاگرفتن چشمانش به نیت چشم تیرخورده آقااباالفضل (ع)سقاخانه ای ساخته وهرروز آب سقاخانه راتامین کندبرای این کار می باید روزانه مسافت حدود۲ کیلومتری تاقنات راطی نموده وبامشک آب می آورده ودرآبخوری می ریخته تاتشنگی رهگذران را رفع نمایدومدت زیادی این عمل راانجام می داده اماچشمانش بهبودی نمی یافتند تااینکه دریک صبح که آب می آورددرهمان سقاخانه آنقدرگریه می کند تابی هوش می شود درعالم رویاسیدی سوار براسب به اونزدیک شده دست برسر وچشمان میرزا جعفرکشیده ومیرودچندساعت بعد میرزا به هوش آمده وچشمانش را باز می کند بینایی را به دست آورده دراولین نگاه چشمش به جای نعل اسب درهمان مکانی می افتد که دررویادیده بود.امادرآنزمان هیچ کس آن سید سوار براسب راندیده وکسی هم درروستا اسب نداشته است.

شفا یافتگان به عنایت قمر بنى هاشم در سقاخانه ده زیار

۱. خانم فاطمه رستمى پور كه شرح آن تقدیم شد.

۲. شخصى به نام اكبرى كه مبتلا به تشنج بوده است (و با راهنمایى كه در خواب مى شود) عصر پنجشنبه اى در سال ۱۳۶۱ شمسى از صدها كیلومتر فاصله (جیرفت ) حركت كرده و در این مكان مقدس حاضر مى شود و خود را دخیل مى نماید. آنگاه متوسل به حضرت ابوالفضل علیه السلام مى گردد و بعد از ساعتى با فریاد (آقا شفایم دادند) بر مى خیزد و مى گوید: در عالم رویا آقایى با اسب تشریف آوردند به من فرمودند برخیز شفایت دادیم …

۳. شخصى به نام على حسن زاده ، ساكن چترود (شهرى در ۳۵ كیلومترى شمال كرمان )، پنج سال قبل در شب شهادت امام مجتبى علیه السلام فرزندش را در حالیكه فلج بوده است در همین مكان دخیل مى كند و او را شفا مى دهند. از آن زمان وى به شكرانه شفاى فرزندش همه ساله یك نوبت در محل سقاخانه با آب و آش حسینى مردم را اطعام مى كند.

۴. خانم فاطمه مهدوى ، متولد ۱۳۱۳، ساكن ده زیار، مبتلا به مرض سرطان وى مدت یك سال به دنبال معالجه این سو و آن سو رفته و ظرف این مدت دو ماه در شیراز بسترى بوده است . پزشكان از معالجه اش قطع امید مى كنند. خود مى گوید: پشت درب اطاق عمل ، به نیت سقاخانه ، به صاحب آن مكان مقدس به آقا ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شدم و نذر كردم كه اگر از این مرض جان سالم بدر ببرم ، هر سال در محل سقاخانه ، سفره نذرى بیاندازم و اطعام نمایم . با دل شكسته و ناامید انقلاب عجیبى به من دست داد.هنگامى كه او را از اطاق عمل بیرون آوردند پزشكان موفقیت عمل و بعد از آن را متحیرانه و معجزه آسا توصیف مى كنند. اگر چه هنوز كسالت دارد، ولى به بركت ماه بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام سالهاست كه از خطر مرگ قطعى رهایى یافته است .

۵.خانم فاطمه عسکری که دوروز مانده به تاسوعای ۹۰در یک حادثه دچارضایعه شدید درقرنیه چشم شده وبینایی خودرا از دست میدهدضایعه به حدی شدید بوده که پزشکان وی رافقط جهت تخلیه نشدن چشم تحت عمل جراحی قرار می دهند وهیچ امیدی به باز گشت بینایی چشم ایشان نداشتند اما باتوسل به اباالفضل (ع)درهمان سقا خانه وبادعای غزاداراندرایام محرم۱۳۸۹ بامعجزه وعنایت این بزرگوارچشم ایشان شفا یافته است.

۶.بتول پوراسترآبادی که دچار سرطان بدخیم گردیده اما با توسل به اباالفضل شفا یافته است.

روستای ده زیار

منبع: سیری در ایران
نظر شما
کد امنیتی